به نظر می رسد که انسان های اولیه هم دارای نوعی موسیقی بوده اند. اما خوب مسلم است که صدای موسیقی آنها با طنین موسیقی امروز ما بسیار متفاوت بوده است. این موسیقی غالباً حاوی فریادهای بلند و طولانی، آه و ناله و خلاصه از این جور چیزها بوده و رقصیدن و کف زدن و طبل زدن هم همراه آواز خواندن بود.
موسیقی عامیانه در طول قرن ها حیات یافته است و با گذشت نسل ها سینه به سینه_ و البته نه به وسیله ثبت کردن و نوشتن_ حفظ شده است.
موسیقی ترکیبی چند قرن سابقه دارد. تمدن های باستانی مثل چینی ها، هندوها، مصری ها، آسوری ها و عبری ها همگی دارای موسیقی بوده اند. ولی بیشتر این موسیقی ها ابداً شبیه موسیقی امروز ما نبوده اند. یونانی ها یک موسیقی پیچیده داشتند که با پهلوی هم گذاشتن ریتم های مختلف که کمی شبیه گام های امروزی بودند، ساخته شده بود.
بعد از یونانی ها و رومی ها ( که همان موسیقی یونانی را تقلید کرده اند)، اولین کلیساهای مسیحی، از مهمترین عوامل پیشرفت هنر موسیقی قلمداد شده اند. «سنت آمبروز» و «سنت گرگوری»، نوع خاصی از موسیقی را آغاز کردند که به نام «سرود ساده» معروفست.
این، یک نوع آوازی بود که دسته جمعی می خواندند و آهنگ ها به سبک یونانی تنظیم شده بود. کشیش های کلیسا نیز طرز تصنیف موسیقی را فرا گرفتند و رواج دادند و روش جدید و امروزی نگارش موسیقی نیز از همین روش آنها پدید آمده است.
در سال 1600، اولین اپرا، که «اوریدیس» نام داشت، به وسیله «جاکوپوپری» عرضه شد. بعد از آن، آهنگ سازی مانند مونته وردی، نه تنها موسیقی برای اپرا ساختند، بلکه برای آلات موسیقی مثل ویلون هم، آهنگ هائی نوشتند. همچنین در این دوره، شروع به نوشتن تصنیف آهنگ هائی برای مجالس رقص درباری، و نمایش ها و تعزیه خوانی کردند و بالاخره در همین دوره بود که قسمت اعظم موسیقی و آهنگ هائی که امروزه ما از گوش دادن به آنها لذت می بریم، توسط کسانی مانند باخ، هندل، هایدن و موزارت و بتهوون ساخته شد.